براي پسرم
براي پرشانم،
پسرم سعيم رو ميكنم خيلي بهت محبت كنم ، اونقدري كه بزرگ شدي با عشقت مثل يه پرنسس رفتار كني تا جفتت بفهمه كه پسرم تو دستاي يه ملكه بزرگ شده...
روزا دستاتو مي گيريم و چنان با محبت بغلت مي كنم كه بغل كردن عاشقونه رو با تموم وجودت ياد بگيري...
بهت ياد مي دم كه همه ي آدمها خصوصات همسرت تشنه محبتند و پنهون كردن عشق و علاقه زندگيتو سرد مي كنه...
بهت ياد مي دم كه خانما آقا بالاسر و سايه ي سر نمي خوان، عشق، دوست و همراه صميمي مي خوان...
بهت ياد مي دم كه هيچوقت دل عشقت رو نشكني، چون ديگه نمي توني ترميمش كني...
بهت ياد مي دم اونقد عاشقونه به عشقت نگاه كني انگار قحطي آدمه...
بهت ياد مي دم كه عشقتو عاشقونه بغل كني نه از روي عادت و هوس...
برات كادو هاي كوچك و با معني مي خرم تا كادو دادن به آدم هايي كه دوستشون داري بشه فرهنگت...
بهت اونقدر حرفهاي محبت آميز مي زنم كه كلام پر مهر بشه ورد كلومت...
همه اينكارا رو مي كنم تا پسرم هموني بشي كه هميشه از جفت ايده آل تو ذهنم بوده و هست. اينطوري هم خودت از زندگي لذت مي بري و هم جفتت...
عاشقونه مي پرستمت